[su_highlight background=”#fbff73″]زمان موردنیاز برای مطالعه این مطلب: ۳ دقیقه[/su_highlight]
اگر در یک صنعت دانشبنیان سمت مدیریتی دارید، در صورتی که در آن حوزه تخصص نیز داشته باشید بسیار خوششانس هستید. رهبری را تصور کنید که هیچگونه تخصصی در حوزهای که مدیریت میکند ندارد. ممکن است در نگاه اول فکر کنید که این امرقطعا امکانپذیر نیست. اما هرچه شما در شغل خود پیشرفت کنید و ارتقای شغلی بگیرید ممکن است کارهایی برعهدهی شما گذاشته شود که شامل مسئولیتهایی باشد که خارج از تخصص شما باشد. شما چگونه میتوانید آنها را رهبری کنید در حالی که آنها دربارهی کارخود بیشتر از شما میدانند؟
ابتدا، باید در برابر میل طبیعی خود مقاومت کنید. رهبرانی که با مسائل تخصصی مواجه میشوند معمولا از مسیر اصلی منحرف میشوند زیرا با استفاده از نقطهی قوت خود به آن مسأله واکنش نشان میدهند: هوش بالا و ظرفیتشان برای کار سخت. آنها چالش را اینگونه میبینند: ” من باید در این حوزه تخصص کسب کنم.” و بدین شکل خود را در کسب مهارت در جزئیات تخصصی غرق میکنند و این آغاز فاجعه است.
این یک فاجعه است زیرا اگر معمولا بین ده تا بیست سال طول میکشد تا در حوزهای خاص متخصص شوید، نمیتوانید در طی نود روز مهارتی مشابه را کسب کنید.
خب پس به جای آن چه کاری باید انجام دهید؟
[su_note]برای به سلامت خارج شدن از این موقعیت باید سبک جدیدی از رهبری را فراگیرید. سبک قدیمی رهبریتان که ” رهبری تخصص محور ” مینامیم متکی برمهارتهای تخصصی است. شما باید این سبک را به کناری بنهید و مسیر جدیدی را در پیش گیرید: سبک مدیریت جامعنگر یا غیرمتخصص. بر طبق تحقیقات رهبرانی که این سبک مدیریت را در پیش میگیرند دورهی گذار موفقی را پشت سر میگذارند.[/su_note]
در این جا چهار مهارت برای تمرین جهت توسعه رهبری غیرمتخصص ارائه میشود:
۱) بر روی روابط تمرکز کنید نه واقعیات
یکی از اختلافات اساسی بین دو سبک مدیریتی بیان شده این است که رهبر تخصصگرا بر روی واقعیات متمرکز است، در حالی که رهبر جامعنگر بر روی روابط با سایر افراد متمرکز است. مدیر متخصص میداند که چه کار باید انجام شود اما مدیر جامعنگر میداند به چه کسی باید مراجعه کند.
اما چگونه میتوان بر روی روابط تمرکز کرد:
از مهمترین ویژگیهای این نوع رابطه گذراندن زمان زیاد با افراد به صورت چهرهبهچهره و شناخت فردی تکتک افراد است. در سبک رهبری جامعنگر به طور کلی رویکرد بر روی فرد و شناخت موقعیت وی است که این منجر به شناخت بسیار خوب از افراد مختلف است.
۲) با هموار کردن مسیر و قادر ساختن دیگران برای انجام دادن بهتر کارها ارزشآفرینی کنید نه با انجام دادن کارها توسط خودتان
به عنوان یک رهبر غیرمتخصص نمیتوانید کارها را به صورت مستقیم انجام دهید، اما میتوان باعث هموار شدن مسیر پیشرفت کارها شوید. بخش عمدهی کمک به پیشبرد کارها این است که بدانید کجا باید سیستم را به حال خود رها سازید تا کارها انجام شود و در کجا باید دخالت کنید.
اما از کجا بدانیم چه زمانی باید دخالت کرد:
یک تاکتیک مؤثر این است که در یک جلسه میان یک مقام بلندپایه و زیردستان وی حضور داشتهباشید. اگر جلسه به صورت دوطرفه باشد و همگی در آن مشارکت داشتهباشند این یک علامت خوب است اما اگر تنها مدیر تمام صحبتها را انجام میدهد و زیردستان کاملا منفعل عمل میکنند نشانهی خوبی نیست.
تاکتیک بعدی این است که از شبکهتان در سازمان بازخورد بگیرید. اگر بازخورد شبکهی شما این باشد که یکی از تیمهای زیرمجموعهی شما عملکرد مطلوبی ندارد اما مسئول آن تیم اصرار ورزد که همهچیز بر طبق برنامهریزی پیش میرود آن هنگام متوجه میشوید که مشکلی وجود دارد.
۳) به کلیات توجه کنید و از مداخله در جزئیات بپرهیزید
به عنوان یک رهبرجامعنگر بیشترین ارزش شما بر این موضوع استوار است که بهتر از هرکس دیگری توانایی ترسیم یک تصویر کلی از سازمان را داشتهباشید.
چگونه به یک مدیر جامعنگر تبدیل شویم:
راب کیزر مشاور تجاری راهبرد مفیدی را معرفی میکند. براین نکته تمرکز کنید که مسائل و مشکلاتی که با آن مواجه هستید بر افراد زیر دستتان تا دو رده پایینتر چه تأثیری میگذارد. این راهبرد بر روی کاغذ بسیار ساده مینماید اما در مرحلهی اجرا بسیار دشوار است و نیاز به تفکر عمیقی دارد اما به کمک ایجاد این چشمانداز تغییرات اساسیای در سازمان به وقوع خواهد پیوست.
۴) برای مدیریت پروژه تنها به عنوان ناظر بر امور اجرایی حضور داشته باشید، نه اینکه در جریان جزئیات تمام کارها باشید
زمانی که شما قصد ارائه دربارهی موضوعی را دارید، اگر آن موضوع در حوزهی تخصصی شما باشد، آن را با اعتماد به نفس و تسلط ارائه میدهید. اما زمانی که موضوع جلسه خارج از تخصص و دانش شما باشد آن زمان چه میتوان کرد؟ به عنوان یک رهبر غیرمتخصص میتوانید از راهبرد ” حضور فعال ” در جلسات استفاده کنید تا اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و آن را در سایر شرکتکنندگان در جلسه تقویت کنید.
اما راهبرد حضور فعال را چگونه در امور روزانه خود توسعه دهیم:
مفیدترین کار برای تمرین این راهبرد، حضور در جلسات با توجه و تمرکز است. با اجرای این رویکرد هنگامی که مدیر در طول جلسه قدم میزند به ویژگیهای ظاهری و رفتاری از قبیل نحوهی صحبت کردن، ایستادن و لباس پوشیدن توجه میکند. مدیر متخصص درون شما سعی میکند تا بر مطالبی که فرد میگوید تمرکز کند، اما یک فرد جامعنگر به این موضوع توجه میکند که آنها چگونه توجه حضار را به سمت خود جلب میکنند. به حالت بدن وی، آرامش وی در صحبت کردن و چگونگی ایجاد اوج و فرود در کلام جهت تأکید برنکات مهم توجه کنید. به این موضوع توجه کنید که چگونه از طریق ابراز احساس صادقانه با مخاطبان ارتباط برقرار میکنند. بر نحوهی رفتار متمرکز شوید و آن را تمرین کنید و از سایرین بازخورد بگیرید.
گذار به مدیریت جامعنگر میتواند سیگنالی برای پایان دوران مدیران متخصص باشد. اگر به این نتیجه رسیدهاید که دیگر در در جایگاه یک رهبر تخصص مهمترین چیز نیست بلکه به مهارتها و بهکارگیری تاکتیکهای دیگر نیاز دارید، بهترین تصمیم دوران کاری خود را گرفتهاید.
نقش شما به عنوان یک رهبر ایناست که از میان افراد بهترین را برای انجام دادن کارها انتخاب کنید، حتی اگر آنها بدانند که بیشتر از شما میدانند. خبر خوب ایناست که تاکتیکهایی که در بالا به آنها اشارهشد به رهبران بسیاری کمک نمودهاست که تا بر این شکاف اطلاعاتی با زیردستانشان فائق آیند.
منبع: setak